arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۴۸۹۵۰۶
تاریخ انتشار: ۰۵ : ۰۰ - ۲۴ تير ۱۳۹۸

یادداشت های اعتمادالسلطنه در ۲۳ تیر ۱۲۷۲ خورشیدی: [ناصرالدین] شاه فرمودند که جبرئیل به من نازل شد و حکم خدا را رساند

امروز صبح منزل صدراعظم رفتم. نقیب‌السادات و این سیدهای روضه‌خوان بدخوان بی‌سواد شیرازی آن‌جا بودند. نقیب‌السادات به خیال این‌که صدراعظم باز مثل سابق با من لطفی ندارد برخوردی به من نکرد. خوشم از شیخ شیپور آمد که به طور مزاح او را... خفیف کرد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

یادداشت های اعتمادالسلطنه در ۲۳ تیر ۱۲۷۲ خورشیدی: [ناصرالدین] شاه فرمودند که جبرئیل به من نازل شد و حکم خدا را رساندپس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند

 

به گزارش انتخاب، در خاطرات اعتماد السلطنه دوشنبه ۲۳ تیر ۱۲۷۲آمده است:  

 

امروز صبح منزل صدراعظم رفتم. نقیب‌السادات و این سیدهای روضه‌خوان بدخوان بی‌سواد شیرازی آن‌جا بودند. نقیب‌السادات به خیال این‌که صدراعظم باز مثل سابق با من لطفی ندارد برخوردی به من نکرد. خوشم از شیخ شیپور آمد که به طور مزاح او را... خفیف کرد. امین‌السلطنه که دیروز از شهر آمده بود دیده شد. دیروز در اول ملاقات، صدراعظم حرف غریبی به من زد که شاه دیشب مرا به اندرون احضار کرده بود و عریضه نایب‌السلطنه را که به شاه نوشته بود به من نمود. نایب‌السلطنه در این عریضه اذعان کرده بود که وبای اسک و ارجمند و فیروزکوه صحیح است. شما نروید آن‌جا. شاه فرمودند که جبرئیل به من نازل شد و حکم خدا را رساند که من باید حتما به فیروزکوه بروم و خواهم رفت و در این ضمن به من فرمودند که انتشار و اشتهار وبا را در اردو محمدحسن میرزا و اعتمادالسلطنه داده‌اند. من خیلی از این فقره بدم آمد. صبح عریضه به شاه نوشته با خود برداشتم و خودم به دست مبارک شاه دادم. عین آن عریضه و دستخطی که در بالای آن نوشته شده است در این‌جا می‌نویسم:

«دیروز جناب صدراعظم به غلام خانه‌زاد می‌گفتن که در خاکپای همایون چنین معلوم شده که اشتهار و انتشار اخبار ناخوشی را محمدحسن میرزا و غلام داده‌ایم. این فرمایش را چون جناب مستطاب صدراعظم در ملأ فرمودند در مقام جسارت برآمد. بندگان اعلیحضرت شاهنشاه ولی‌نعمت بی‌منت روح العالمین فداه همیشه در خدمت یا خیانت خانه‌زاد را مرادف وزرای بزرگ دولت می‌فرمودند. با قبیل محمدحسن میرزا هیچ وقت خانه‌زاد طرف نبود. وحشت از وبا را خانه زاد تنهاد ندارد و از سفر سلطانیه میرزا آقاخانی که چهل و دو سال است همیشه در اردو بوده و متجاوز از بیست وبا دیده است. جبن از همه چیز با خانه‌زاد خلق شده، اختصاص به وبا ندارد. اما خیانت به ولی‌نعمت و به خلاف رضای پادشاه جم‌جاه ارواح‌العالمین فداه حرکت نمودن ان‌شاءالله هیچ‌وقت ننموده و نخواهد کرد. همیشه خود را به اقبال شاهنشاه متوسل ساخته بحمدالله ضرری ندیده. امید دارد تا زنده است به همین عقیده صحیح بماند و بهترین افتخارها را برای خود و بالاترین سعادت‌ها را تصدق شدن در راه پادشاه دیده است. امر امر همایون است.»

 

سواد دست‌خط [ناصرالدین شاه در جواب اعتمادالسلطنه]

«هرگز همچو فرمایشی ما نکرده‌ایم و ابدا اسمی از شما برده نشده است»

 

بعد از ناهار شاه به منزل آمدم. جمعی از اهل اردو مرخص شدند و فردا به شهر می‌روند. عصر چورچیل منزل من آمده بود. علی خان خواجه از طرف انیس‌الدوله به احوال‌پرسی آمده بود. می‌گفت در سلطنت‌آباد شبی حرم‌ها به طور دایره در حضور شاه نشسته بودند و عزیزالسلطان [ملیجک] فی‌البداهه در جواب عرض کرده بود: «فواره چون بلند شود سرنگون شود» این حرف خیلی اثر به شاه کرده بود و عزیزالسلطان را بوسیده و اظهار تفقد فرموده بودند. حقیقت هم جای تمجید است. دیروز در محضر صدارت کار غریبی از جعفرقلی خان حاجب‌الدوله دیدم. همین که دید اشرفی زیادی در جلوی ماها جمع است رفت بیرون به ته چوب‌دست خودش را موم چسبانده آمد پلوی ماها نشست. همین که ما مشغول بازی بودیم سرمان گرم بود ته چوبدست خودش را روی اشرفی‌ها می‌گذاشت و می‌دزدید. من متغیر شده اشرفی‌های خودم را روبه‌رویش ریختم و گفتم این عصا به دست اشخاص محترم بوده است و این را ضایع نکنید! اقلا احترامش را نگاه دارید.

 

منبع: روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه، با مقدمه و فهارس از ایرج افشار، تهران: امیرکبیر، آذر ۵۰، صص ۸۹۰ و ۸۹۱.

 

نظرات بینندگان