پس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند.
به گزارش «انتخاب»؛ در یادداشتهای علم، در تاریخ دوشنبه ۲۳ تیرماه ۱۳۵۶ آمده است:
صبح شرفیاب شدم. به حمدالله حال مبارک شاهنشاه در نهایت صحت بود. چد قطعه جواهر نشان دادم که میخواستند به کسی مرحمت فرمایند. نپسندیند. بعد یک انگشتر زمرد که خودم دو سال پیش برای دوست انگلیسی خودم در سوئیس خریده بودم و او دیگر مرا ترک کرده بود، نشان دادم. پسندیدند. فرمودند، این ساخت اینجا نیست. تاریخچهاش را عرض کردم. فرمودند، به هر حال خوب راحت شدی. عرض کردم، گرچه در آن موقع که ترکم کرد عصبانی بودم، ولی حالا احساس میکنم که همینطور است که میفرمایید. بعد شرح ملاقات سفیر سومالی را [که دیروز به منزل من آمده بود] عرض کردم، که حالا که رابطه آنها با اتیوپی و شوروی تیره شده، تقاضای همه جور کمک از اعلیحضرت همایونی دارند: اسلحه، نفت [و] پول. خندیدند. فرمودند، خیلی کم است، چرا از عربستان سعودی، نوکر آمریکا نمیگیرند. عرض کردم اتفاقا این سوال را من هم از او کردم. میگفت به قول برادران عرب اعتمادی نیست. فرمودند، عجیب است که به سوریه هم ما نفت میدهیم، حال آنکه لوله نفت عراق از داخل سوریه میگذرد. به هر حال یک مطلبی را راست میگویند و اگر ما قولی بدهیم، عمل میکنیم. به هر صورت به او بگو اسلحه سبک در صورتی که قبلا فرستادهاند، ممکن است بدهیم.
بعد شرح ملاقات با سفیر شیلی را عرض کردم که استدعا دارد برای [پشتیبانی اخلاقی] moral support حالا که آمریکا تشریف میبرید، آنجا هم تشریف ببرید. خندیدند فرمودند، آن وقت کاریکاتور ما و رئیسجمهور شیلی به عنوان قصابها و متجاوزین به حقوق بشر در روزنامههای دنیا درمیآید. من عرض کردم بخصوص در خود آمریکا. و چیز عجیبی است که بدبخت سفیر شیلی میگفت، هر قدر هم بد باشیم، از لحاظ آمریکا که بد نیستیم، زیرا یک فیدل کاستروی دیگر را از صحنه برانداختهایم. به علاوه میگفت بدبخت سفیر آمریکا که از شیلی احضار شده، به روزنامهها گفته است این تجاوز به حقوق بشر را که من در شیلی ندیدم. فقط یک روزنامه حرف او را نوشته است و دیگران را نگذاشتهاند بنویسند. من به او گفتم اینطور نیست، خودشان نمینویسند، چو مد روز فحش دادن به شماست. هیچ روزنامهای حاضر به تعریف از شما نیست. بدبخت میگفت دولت آمریکا که باید غیر از این فکر بکند، و راست هم میگفت.
بعد عرض کردم فکر میکنم این سیاست ظاهرفریب و دماگوژیک [عوامفریبانه] کارتر به آمریکا خیلی صدمه بزند و خودش را هم به زحمت بیندازد. حالا زنش [روزالین] را به عنوان سفیر مخصوص به کشورهای آمریکای مرکزی و حتی برزیل فرستاده است و به هر حال ناچار است یک جوری سر و ته مطلب را به هم بیاورد. فرمودند، به هر حال سیاست با دماگوژی، به نظر من هرگز به نتیجه نمیرسد. فکر میکنم اعراب هم باز به طرف شوروی بروند و این مطلب را من به [سایروس] ونس هم گفتم که شما نمیتوانید هم با اعراب [و] هم با اسرائیل لاس بزنید. بالاخره در یک جا باید مقاومت نشان بدهید و الا باز این نقاط را روسها قبضه میکنند. عرض کردم، د ر اخبار ملاحظه فرمودید که مصر که با شوروی نزدیک میشود، و حتی [اسماعیل] فهمی، وزیر خارجه مصر، گفته است [انور] سادات هم به زودی از مسکو بازدید میکند و مصر میخواهد واسطه آشتی سودان و شوروی هم بشود. فرمودند، اما این سیاست پدرسوخته چیز غریبی است. تا دیروز به هم فحش خواهر و مادر میدهند، یکدفعه برادرانه آشتی میکنند. عرض کردم، از قدیم گفته شده الملک عقیم و دوستی نمیشناسد.
بقیه مطالب جاری را عرض کردم. منجمله والاحضرت همایونی استدعا کرده بودند که در سفر مراکش یک نفر از همشاگردیها که دوست دارند، ببردند. فرمودند مانعی ندارد.
بعد مرخص شدم. سری به کاخ سفید سعدآباد زدم که امروز از نیاوران به آنجا نقل مکان میفرمایند، بیترتیب نباشد.
شاهنشاه بعدازظهر کار کردند. شورای اقتصاد داشتند و [بعد هم] والاحضرت شاهدخت اشرف را میپذیرفتند. من هم تمام در منزل کار کردم. دل و دماغی که هیچ یک از دوستانم را ببینم، نداشتم. اصولا بیحد پژمرده شدهام و آن هم پژمردگی روحی است. نمیدانم چه کنم.
صبح که شرفیاب بودم، بریده روزنامه تایمز را به نظر مبارک رساندم و عرض کردم، تعجب میکنم که تایمز با آنکه نیشی هم به دموکراسی ما زده است، ولی راجع به [سازمان عفو بینالملل] Amnesty قدری حقیقت را فاش ساخته است. همچنین مصاحبه شاهنشاه را با تلویزیون Z.D.F [آلمان]، از نظر مبارک گذراندم. ایرادی نفرمودند.
یادداشتهای علم، جلد ششم، ویرایش علینقی عالیخانی، تهران: مازیار، چاپ یازدهم، ۱۳۹۱، صص ۴۸۹-۴۹۱.