arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۱۴۹۲۹
تاریخ انتشار: ۱۸ : ۰۰ - ۰۷ آذر ۱۳۹۸

یادداشت‌های اعتمادالسلطنه، سه‌شنبه ۶ آذر ۱۲۷۳: سلطان خانم، صیغه شاه به مجاورت کربلا رفت، این رسم در سلطنت قاجاریه ابدا معمول نبود!

سلطان خانم نامی، که اصلا ظاهرا تبریزی است و متجاوز از چهل سال است که صیغه شاه و جزو خادمان حرم جلالت است، مرخصی حاصل کرده به مجاورت کربلا رفت. این رسم در سلطنت قاجاریه ابدا معمول نبود. مگر در سلطنت خاقان مغفور [که] حاجی بدیع‌النساء خانم، دختر مصطفی خان قاجار که عمه مادر من می‌شد، با فتحعلی شاه به جهت کور کردن برادرش آقا خان سردار، جد امی من، دعوا کرد. فتحعلی شاه عصایی به کله او زد. بعد محض ترضیه اجازه داد که او به عتبات رفته مجاور شود.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سلطان خانم، صیغه شاه، به مجاورت کربلا رفت، این رسم در سلطنت قاجاریه ابدا معمول نبود!پس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند

به گزارش انتخاب، در خاطرات اعتماد السلطنه آمده است:

امروز شاه سوار نشدند. منزل صدراعظم رفتم، از آن‌جا به درخانه [دربار]. شب هم درخانه بودم. ساعت چهار مراجعت شد. وقتی که الکساندر دویم، امپراطور روس، سیزده سال قبل از این کشته شد و میرزا حسین خان سپهسالار از طرف دولت ایران مامور به تسلیت گردید، شمشمیر تمام زمردی از غلاف و قبضه که حالا یقینا یکصد هزار تومان می‌ارزد از طرف شاه برای امپراطور روس برد و یک حلقه انگشتری فیروزه معروف به فیروزه قوام‌الدوله که حالا چهارده هزار تومان یقینا قیمت دارد، برای امپراطریس [همسر امپراطور] هدیه برد. این سفر که امیرخان سردار مامور است به تعزیت نیکلای دوم، امپراطور روس، بود به هزار زحمت و مرارت به اصرار و ابرام صدراعظم به گوشه و کنایه ایلچی [سفیر] روس، تسبیح مرواریدی که دو هزار و پانصد تومان خریده‌اند، تنها برای امپراطریس حالیه، زن امپراطور نیکلای دوم، فرستادند؛ و از اتفاقات دیگر این‌که سلطان خانم نامی، که اصلا ظاهرا تبریزی است و متجاوز از چهل سال است که صیغه شاه و جزو خادمان حرم جلالت است، مرخصی حاصل کرده به مجاورت کربلا رفت. این رسم در سلطنت قاجاریه ابدا معمول نبود. مگر در سلطنت خاقان مغفور [که] حاجی بدیع‌النساء خانم، دختر مصطفی خان قاجار که عمه مادر من می‌شد، با فتحعلی شاه به جهت کور کردن برادرش آقا خان سردار، جد امی من، دعوا کرد. فتحعلی شاه عصایی به کله او زد. بعد محض ترضیه اجازه داد که او به عتبات رفته مجاور شود. این همان بدیع‌النساء خانمی است که گلدسته‌های نجف را طلا کرده است. دیگر از آن به بعد از خادمان حرم سلاطین قاجار احدی به عتبات نرفته بود و ان‌شاءالله به این ختم خواهد شد. دیگر این رسوایی تجدید پیدا نمی‌کند.

نظرات بینندگان