arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۶۲۵۴۷۷
تاریخ انتشار: ۰۴ : ۰۰ - ۱۰ تير ۱۴۰۰

سفرنامه‌ی ناصرالدین‌شاه به خراسان، یک‌شنبه ۹ تیر ۱۲۴۶؛ امروز کار زیادی داشتم، هوا هم به طوری گرم بود که آدم خفه می‌شد

امروز... کار زیادی هم داشتم، کتابچه‌ی خراسان جمع و خرج خراسان، قرار کار هزاره‌ی اسفراین، رفتن محمدحسین‌خان به کلات؛ دو چاپار از طهران آمده نوشته‌جات زیاد آورده است، چاپار استرآباد آمده بعضی آینه‌وروند، آوردن پیش‌کش‌ها از کرمان و طبس و غیره. عصر هم رفتم زیارت، وقت اذان برگشتم... هوا به طوری گرم و بدهوا بود که آدم خفه می‌شد و من حرف زیاد می‌زدم، بدتر می‌شد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»؛ امروز از روزهای بسیار سخت صعب بود برای من. هوا زیاده از حد گرم و خفه، آفتاب درخشان چشم را می‌زد. کار زیادی هم داشتم، کتابچه‌ی خراسان جمع و خرج خراسان، قرار کار هزاره‌ی اسفراین، رفتن محمدحسین‌خان به کلات؛ دو چاپار از طهران آمده نوشته‌جات زیاد آورده است، چاپار استرآباد آمده بعضی آینه‌وروند، آوردن پیش‌کش‌ها از کرمان و طبس و غیره. عصر هم رفتم زیارت، وقت اذان برگشتم. یوسف‌خان هزاره و پسرش چوب خورده [و] معزول شدند. محمدخان هزاره ایل‌بیگی شده، سواره به او سپرده شد.

هوا به طوری گرم و بدهوا بود که آدم خفه می‌شد و من حرف زیاد می‌زدم، بدتر می‌شد. حیدرقلی‌خان در نحوز فتحی کرده بود، از تکه‌ها شصت نفر اسیر و سی نفر سر و گوسفند زیاد گرفته بودند. سرها را آورده بودند با سیصد رأس گوسفند برای ما. آقا مهدی امروز آمده بود، احوالش خوب بود، قدری مست شد خندیدیم.

آقا مهدی سیاه قدیم تاج‌الدوله را توی کوچه دیدم امروز.

 

منبع: روزنامه خاطرات ناصرالدین‌شاه، از ربیع‌الاول ۱۲۸۳ تا جمادی‌الثانی ۱۲۸۴ به انضمام سفرنامه اول خراسان، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم، ۱۳۹۷، صص ۲۵۰ و ۲۵۱.

نظرات بینندگان