پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : 
سرویس تاریخ «انتخاب»/امیرحسین جعفری: موزه هنرهای معاصر حرفهای زیادی برای گفتن دارد و به نوعی بخشی از اعتبار هنری ایران محسوب میشود. نگهداری از این گنجینهی عظیم و مسئولین آن همواره محل نگرانی علاقه مندان به هنر بوده است. اگرچه امروز شرایط آشفتهای بر بازار هنر حاکم است و تابلوهای جعلی با قیمتهای بالا به فروش میرسدند اما آن دوره با وجود حساسیت کمتر جامعه نسبت به این موضوعات و توان اندک رسانههای جمعی، شرایط بهتری بر نگهداری و بازار هنر حاکم بود. به جهت بررسی موضوع فوق، گفتگو کردیم با سید محمد صحفی، رئیس مرکز هنرهای تجسمی و سرپرست موزههنرهای معاصر تهران در اواخر دهه ۶۰، که در ادامه مشروح آن را میخوانیم:
شما چگونه و در چه سالی به ریاست موزه هنرهای معاصر منصوب شدید و پیش از آن چه سمتی داشتید؟
در دورهی وزارت نفت آقایان مهندس محمدغرضی و آقای غلامرضا آقازاده، به مدت ۷ سال مدیرکل روابط عمومی وزارت نفت بودهام، اما سال ۱۳۶۹ برای دوره خدامات دولتی من سال سرنوشتسازی بود، چرا که شرایطی پدید آمد که هم وزیر نفت مایل به تغییر در مدیریت روابط عمومی وزارتخانه بود و هم من توسط دوستانم در وزارت ارشاد دوره آقای سید محمد خاتمی تحت فشار بودم تا برای ادامه خدمت با توجه به تحصیلاتم در رشته طراح گرافیک در دانشگاه هنر خودم را به معاونت امور هنری وزارت ارشاد منتقل کنم و آنجا خدمت کنم. این فشارها و گفتگوها چند ماه بطول انجامید و در نهایت با گفتگو و مکاتبه آقای خاتمی و وزیر نفت - وزرای ارشاد و نفت- من برای یکسال ماموریت پیدا کردم که از وزارت نفت به وزارت ارشاد بروم که این یکسال در عمل بیش از هشت سال بطول انجامید. آن زمان آقای مهندس ابوالقاسم خوشرو معاون امور هنری وزارت ارشاد بود. در آنجا ابتدا بحث انتصاب من به عنوان مدیرکل هنرهای تجسمی مطرح بود، اما بعد متوجه شدم که انگار این مسئولیت بدون در اختیار داشتن سه مرکز مهم هنری پایتخت چندان کارآمد نیست. و همزمان با تصدی مرکز هنرهای تجسمی وظیفهاش صرفاً سیاستگذاری، خط مشی دهی، برنامهریزی توسعه فعالیتهای هنرهای تجسمی در سطح کشور و نظارت بر فعالیتهای هنری و نیزحمایت از فعالیتهای هنری به منظور نمونهسازی آثار فاخر هنری و متناسب با هویت ایرانی اسلامی بود، باید ابزار اجرای برنامهها را هم در دست داشته باشد. بنابراین در کنار کار ستادی، اداره موزه هنرهای معاصر تهران، فرهنگسرای نیاوران و موزهی آزادی ۳ مرکز فرهنگی هنری مهم پایتخت بودند که اداره وسرپرستی آنها نیز به من سپرده شد. بنابراین سمت اصلی من رئیس مرکز هنرهای تجسمی بود و علاوه بر آن سرپرستی ۳ مرکزی که ذکر کردم نیز به بنده محول شده بود که بنده کار آنجا را با گماردن معاونینی مدیریت میکردم.

· موزه هنرهای زیبا بر اساس چه معیاری شکل گرفته بود و شما میراث دار چه اثری بودید؟
موزههنرهای معاصر تهران یک مجموعهی بی بدیل و غنی در زمینه هنرهای تجسمی در تراز جهانی بود و هنوز هم هست که سابقهی آن را معلوم است. این موزه و فرهنگسرای نیاوران جزء پروژههایی بود که پیش از انقلاب مستقیماً زیر نظر دفتر فرح پهلوی ساخته و به بهرهداری رسید و در واقع جزء پروژههایی بود که روشنفکران پیرامون فرح در نظر داشتند تصویری از ایران در اذهان بینالمللی بسازند که ایران لااقل به لحاظ هنری کشوری پیشرو و در ردیف کشورهای در حال توسعه است و آثار غربی خریداری و به نمایش در آماده در موزه در حقیقت خط فکری - فرهنگی مورد نظر تیم هنری پیرامون فرح بود که در نظر داشت به افکار هنرمندان نیز جهت و خط مشی بدهد. معمار بنای کم نظیر موزه که ترکیبی از سنت و مدرنیسم است را آقای مهندس کامران دیبا بر عهده داشت و این موزه دو سال مانده به پیروزی انقلاب اسلامی به بهرهبرداری رسیده است. جایی خواندهام که موقع افتتاح موزه که با حضور پادشاه همراه بوده وقتی که او از مهندس دیبا تشکر میکند، میپرسد چه کسی قرار است اینجا را اداره کند و فرح خود کامران دیبا را برای سرپرستی موزه پیشنهاد میدهد. با صطلاح - هر که زائیده باید بزرگش کند- به این ترتیب کامران دیبا که طراح و معمار موزه بوده خود به عنوان نخستین رئیس موزه هنرهای معاصر تهران مدیریت موزه را در دست میگیرد. با توجه به تحصیلات و علاقهای که فرح پهلوی در هنر داشت، دوست داشت تهران هم مانند سایر پایتختهای کشورهای توسعه یافته دارای موزهای برای معرفی آثار مدرن در تراز موزههای معروف جهان باشد. در نتیجه وی و مشاورانش معدودی آثار بسیار ارزشمند و بسیاری آثار متوسط را از اقصی نقاط جهان و از طریق مجموعهداران بزرگ خریداری و در آرشیو موزه جمعآوری کرد، محلی که بعداً به گنجینهی آثار موزه مشهور شد. انبار یا محل آرشیو آثار به شکلی طراحی و تجهیز شده بود که از لحاظ استانداردهای موزهای و کنترل رطوبت و نور و حشرات مزاحم کاملاً مناسب و برای مرمت و محافظت از آثار، چیزی کم نداشت.

· پیش از شما چه کسانی در آنجا مسئول بودند؟ آیا نظارتی بر موزه هنرهای معاصر در ابتدای انقلاب انجام شده بود؟
بر اساس شنیدهها قبل از مسئولیت من مدت کوتاهی آقای حسین کاشیان از هنرمندان خوشنویس و کارمندان سابق وزارت فرهنک و هنر سرپرستی موزه را برعهده داشته، لیکن پس از آقای سید کمال حاج سیدجوادی - معاون امور هنری اوایل دهه ۶۰- آقای مهندس اسلامی که معمار و دانشگاهی بودند را برای این مسئولیت انتخاب میکنند که تا دوره معاونت آقای خوشرو هم وی روی این سمت کارمیکرد. بنده که حکم ریاست مرکز را دریافت کردم مرکز را از ایشان - اسلامی - تحویل گرفتم در حالیکه این مرکز بسیار فقیر و ضغیف به نظر میرسید محل استقرار مرکز ساختمان فرسوده و قدیمی یی بود که ضلع غربی تالار وحدت قرار داشت و دری هم از کوچه شرقی تالار وحدت به آن راه داشت. در مورد وضعیت نگهداری آثار هنری موزه در زمانی که من مسئولیت گرفتم، کم و بیش اوضاع بد نبود چرا که آثار هنری در اختیار و تحت نظارت جمعدار اموال بود که از طرف وزارت امور دارایی منصوب شده بود تا آثار دولتی را کدگذاری و همراه با شمارهای در دفتر مخصوص ثبت کند. آن موقع تفاوتی وجود نداشت که یک صندلی شکستهی بی ارزش در اداره وجود داشته باشد یا یک تابلوی چند میلیون دلاری؛ هرکدام از اینها بایستی برچسب اموال روی آن الصاق میشد. برچسب اموال شمارهگذارییی بود که عملاً هر شیء موجود را در فهرست اموال دولتی قرار میداد و مراقبت از آن وسایل و اشیاء بر عهدهی جمعدار اموال بود. تعداد آثار موجود در آرشیو موزه را بطور دقیق به خاطر ندارم اما فکر میکنم جمع آثار موجود در انبار موزه بالغ بر ۲ هزار اثر ایرانی و غیرایرانی بود که طی دوره مسئولیت من دهها اثر ارزشمند هنری - شامل شاهنامه شاه طهماسبی- که با یک اثر غربی معاوضه شد بدان افزوده شد. تا جایی که بنده اطلاع دارم و در سالی که موزه را تحویل گرفتم ( سال ۱۳۶۹) هیچ گونه تخریبی و یا ورود خسارت به آثار موجود در موزه انجام نشده بود و هیچ گزارشی در این باره نداشتیم. در عوض گالری شماره ۹ موزه هنرهای معاصر، به علت دارا بودن ویترین محافظ معمولاً هر از گاهی برای نمایش آثاری گران قیمت خارجی اختصاص مییافت.
· کارمندان موزه و مشاورین شما پس از انقلاب درگیر خالصسازی انقلابی شده بودند یا همان نیروهای قبل از انقلاب مشغول کار بودند؟
شاید الان دور از ذهن به نظر برسد اما آن زمان هنرمندان صاحب نامی که در عین حال کارمندان وزارت فرهنگ و هنر زمان پهلوی بودند، پس از پیروزی انقلاب در سازمان وزارت ارشاد ماندگار شدند و به کشور خدمت میکردند برخی اسامی که من به یاد دارم مثلاً مرحوم خرمینژاد که در طراحی و نقاشی پرتره اشخاص صاحب سبک بود معاون امور هنری مرکز بود ؛ آقایان کاشیان نامی و موغاری به ما کمک میکردند در موزه هم آقای یعقوب امدادیان که خود از هنرمندان مشهور بود و دیگران مسائل تخصصی هنری را مدیریت میکردند. در مورد استفاده و مشاوره با اساتید سرشناس هنر و اهل فن و هنرمندان تراز اول کشور ما تقریباً هیچ محدودیتی نداشتیم مگر اینکه خودشان احیانا به دلیل ملاحظات سیاسی و یا عقیدتی نمیخواستند همکاری کنند ما تقریباً از همکاری و مشارکت همهی چهرههای شاخص استفاده میکردیم. برای تمام رشتههای هنری فستیوال، جشنواره و بیینالهایی طراحی و به موقع اجرا گذاشته شد و از اسایتد هر رشته و گرایش هنری در برنامهریزی و داوری آثار نمایشگاهها و مسابقات هنری بهره میبردیم. بخاطر دارم که در بینال - دوسالانه-های نقاشی ایران پس از گزینش اولیه آثار توسط هیئت انتخاب و نمایش آنها، در پایان به ده اثر شاخص و برگزیده که توسط هیآت داوری - ژوری- برگزیده میشد، برای هر آفرینندهی آن ده اثر، ده سکه تمام بهار آزادی و سفر به کشورهای خارجی به هزینه وزارت ارشاد برای بازدید از موزهها و مراکز فرهنگی هنری اختصاص مییافت.

· کدامیک از اساتید در رویدادهای موزه در زمان شما همکاری میکردند؟
اساتیدی که برگزاری این رویداد مهم هنری با موزه همکاری میکردند طیفهای متنوع و گاه دارای مواضع متضاد با هم بودند. مثلاً برای انتخاب و داوری آثار از چهرههایی مثل استادان درگذشته مثل هانیبال الخاص، استادحمیدی، دکتر جلیل ضیاء پور، حبیب الله آیت اللهی، مرتضی ممیز، حبیبالله صادقی، ابوالفضل عالی تا اساتیدی همچون مرتضی گودرزی، حسین خسروجردی، دکتر مهدی حسینی، علیاکبر صادقی، محمدعلی رجبی، خانم زهرا رهنورد، ناصر پلنگی، مرتضی حیدری و تعداد دیگری از نقاشان و هنرمندان که اسامی ایشان را به یاد ندارم بهره میبردیم و از مشورت با ایشان استفاده میکردیم و عملاً کار به دست ایشان سپرده شده بود و ما خدمات اجرایی جشنوارهها و بیینالها را بر عهده داشتیم.

تصویر داوران دومین بیینال نقاشی ایران
· در زمان ریاست شما بر موزه هنرهای معاصر، مسئولین کشور هم از این مرکز بازدید میکردند؟
آقایان سید محمدخاتمی در زمان وزارت و ریاست جمهوری بارها در برنامههای موزه شرکت کردند و مهندس میرحسین موسوی هم در مواردی از نمایشگاهها بازدید میکردند و یکبار هم نمایشگاه اختصاصی آثار ایشان در موزه برگزار شد. البته آقای مهندس موسوی آن موقع نخست وزیر نبودند و در فرهنگستان هنر مسئولیت داشتند، اما چندین بار از موزه بازدید کردند. مرحوم دکتر حسن حبیبی - به عنوان معاون اول رئیس جمهور- هم در دولت مرحوم رفسنجانی و هم در دولت آقای خاتمی، شاید متجاوز از ده بار در برنامههای موزه شرکت کردند و فعالانه به نقد و بررسی آثار میپرداختند. بعدها در زمان وزرارت آقایان دکتر علی لاریجانی و مهندس میرسلیم در ارشاد، وضع به همچنین بود و تقریباً فعالیتهای موزه هنرهای معاصر همواره مورد توجه جدی مقامات ارشد کشور بود. نیز به یاد دارم که رهبر انقلاب آیتالله خامنهای نیز حداقل یک بار به موزه تشریف آوردند و دو بار نیز پذیرای هنرمندان و آثارشان در محل حسینیه امام خمینی بودند و در همان محل هم از آثار هنری بازدید کردند و هم از نزدیک با اساتید گفت و گو کردند و هم در جمع اختصاصی ایشان سخنان مهمی در باره سیاستها و رویکرد فکری ایشان به مقوله هنر ایراد کردند. در مورد بیینال نقاشی هم به یاد دارم که ایشان تقریباً سه ساعت وقت گذاشتند و در طول بازدید با صاحبان آثار هنری صحبت کردند.

تصویر سید محمدخاتمی در اهدای جوایز دوسالانه نقاشی ایران

تصویر مهندس حسن حبیبی، معاون اول رئیس جمهور در کنار محمد صحفی و کاظمی در حین بازدید از دوسالانه نقاشی ایران
با تشکر از آقای محمدصحفی بابت ارسال تصاویر از آرشیو شخصیشان