
سرویس تاریخ «انتخاب»: کتاب ماموریت آمریکاییها در ایران اثر آرتور میلسپو ترجمۀ حسین ابوترابیان در سال ۱۳۵۶ است.
آرتور میلسپو متولد مارس ۱۸۸۳ در روستایی در میشیگان، حقوقدان و کارشناس مالی آمریکایی که در سالهای ۱۹۲۲-۱۹۲۷ و ۱۹۴۲-۱۹۴۵ برای اصلاح مالیه به استخدام دولت ایران درآمد. او دانش آموخته (دکترای) دانشگاه جانز هاپکینز و (کارشناسی ارشد) دانشگاه ایلینوی بود.
اکنون یک لحظه به شورای امنیت بر میگردیم. بدیهی است که مذاکرات شورا هیچ تغییری در نقشهها و شیوههای دولت شوروی نداده و اصولاً پی آمدهای آن را در ایران عوض نکرد. شورای امنیت توجه خود را به این مسئله معطوف داشت که اتحاد شوروی نیروهایش را بعد الادوم مارس در ایران نگاه داشته است. در میان مسائل فوری که در شورا مطرح بود، مهمترین مسئله این نبود که آیا نیروهای شوروی باید در ایران باقی بمانند، بلکه این بود که آیا ستون پنجم شوروی باید همچنان به عملیاتش ادامه بدهد؟ این جنبه اخیر مسئله به تفصیل در جلسات ماه ژانویه شورا مطرح و در یادداشتی که آقای علاء در ۱۹ مارس تسلیم کرده بود قید شده بود به علاوه دولت اتحاد جماهیر شوروی به مداخله در امور داخلی ایران از طریق مأموران مقامات و قوای نظامی شوروی ادامه میدهد. حتی آقای برنز، وزیر خارجه آمریکا در نطق ۲۸ فوریه خود اظهار داشت: اگر چه استاتوکو [حفظ وضع موجود]یک امر مقدس و تغییر نا پذیر نیست، ولی ما نمیتوانیم جویدن و تحلیل رفتن تدریجی استاتوکو را نادیده بگیریم. منشور ملل متحد تجاوز را منع کرده است و ما نمیتوانیم اجازه دهیم که تجاوز از طریق تهدید و فشاریا به بهانههایی از قبیل رخنه سیاسی صورت بگیرد. با این وصف روسیه همچنان به جویدن خود ادامه داد و آقای برنز حرفش را قورت داد و شورای امنیت ترجیح داد این جنبه قضیه را نادیده بگیرد. همچنین شرایط اساسی که دخالتهای شوروی را ممکن میساخت نادیده گرفت، به آنها اعتبار بخشید و موقعیت آنها را تضمین کرد.
بیائید یک لحظه تصور کنیم که شورای امنیت اصلی را برقرار ساخته بود که هرگاه یک ملت کوچک از یکی از قدرتهای بزرگ شکایت دارد میتواند به سازمان ملل متحد مراجعه کند و حرفش را به گوش جهانیان برساند. البته شورویها با میل و رغبت حاضر نمیشدند در صندلی محکومین بنشینند و به آسانی میشود استنباط کرد که آنها تا وقتی مایل به همکاری با سازمان ملل متحد هستند که طبق شرایط خودشان و به نفع اتحاد شوروی باشد. این استنباط از نامه ۷ آوریل ١٩٤٦ آقای گرومیکو سفیر شوروی به شورای امنیت ناشی میشود که میگوید دولت متبوع وی اصرار دارد که مسئله ایران از دستور کار شورای امنیت خارج شود. شورا در برابر این اضرار مقاومت ورزید و حق دولتهای کوچک را در شکایت به سازمان ملل متحد تأکید کرد. ولی نتیجه این کار ممکن است این باشد که از این پس دولت شوروی بدون آنکه اهداف و شیوههایش را تغییر دهد مراقبت کند که مأمورانش در هر جایی که عمل میکنند ترتیب کار را طوری بدهند که دولت قربانی دیگر استمداد نطلبد. البته در ایران نیز دست کم برای مدتی ترتیب کار به همین نحو داده شده بود، زیرا آقای علاء در ۵ آوریل دستورالعملی که دایر استرداد شکایت ایران از تهران واصل شده بود، در سوریه امنیت قرائت کرد.
موافقتنامه گرایش استبدادی را در ایران تقویت میکند و یک بار صنعتی اضافی بر دوش دولت میگذارد و ایرانیان را در یک دام اقتصادی دیگر شوروی گرفتار می سازد. بر اساس این موافقتنامه دست کلیه دولتها و شرکتهای خارجی - به استثنای شوروی - از صنعت نفت شمال ایران کوتاه می شود و احتمالاً سابقه ای برای طرد بیگانگان ـــ به استثنای شورویها ـ از دیگر تشکیلات اقتصادی منطقه بوجود می آورد. بدینسان اصل تساوی فرصتهای اقتصادی زیر پا گذاشته میشود و شمال ایران تبدیل به چیزی بیش از منطقه نفوذ میگردد: یک شکارگاه اختصاصی اقتصادی برای شورویها.