از پیش در کشتی اطاق نگرفته بودند. گیرمان نیامد. جمعیت زیاد بود. روی عرشه دو صندلی دست و پا کردیم. من و نصرتالدوله نشستیم. هوا سرد بود، گاهی هم آب دریا روی ما میریخت. اما از ترس اینکه حالم به هم بخورد حرکت نکردم. ولی دریا بد نبود و ناخوش نشدیم...
کد خبر: ۵۷۴۱۱۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۲۳
از طهران مدتی است بیخبرم و نگرانم. دیروز در باب مراجعت خودم به طهران گفتوگو کردم. [نصرتالدوله وزیر خارجه] گفت: «حرفی ندارم، اما سی چهل روز باید با من همراهی و کمک کنید» و از قرار معلوم میخواهد دلگاسیون [گروه نمایندگی] ایران را امتداد بدهد.
کد خبر: ۵۷۳۹۵۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۲۱
در باب قرارداد انگلیس و ایران صحبت کردیم. اساس مذاکره این بود که چه اندازه ابطال یا اصلاح قرارداد لازم است و ممکن میشود؛ معلوم کنیم و سعی در حصول آن بنماییم. موقع ناهار رسید و مذاکرات تمام نشد. قرار گذاشتیم عصر در سفارت خودمان مطلب را تعقیب کنیم چنین کردیم و نکاتی چند در قرارداد نشان کردیم که باید اصلاح شود...
کد خبر: ۵۷۳۷۸۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۲۱
انتظامالملک آمد و گفت «[نصرتالدوله وزیر خارجه را] ملاقاتش کرده و صحبت زیاد کردیم و عجب که خودش میگوید در این قرارداد نکات بدی هست که باید از اوضاع فرنگستان استفاده کرده آنها را اصلاح نمود.» گفتم کاش این رفت صمیمی بود. در هر حال قرار شد فردا قبل از ظهر آنجا برویم و مذاکره کنیم. میگفت «مسیو رنار آنجا آمد و خوب حرف زد و گفت شماها را خواهند کشت.»
کد خبر: ۵۷۳۶۴۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۲۰
مسیو اودیژیه مرا به لیسه هانری کاتر که همان نزدیکی و نزدیک پانتئون است به تماشا برد. قدیما اینجا صومعه بوده و آثار آن هنوز باقی است و آثار قدمت هم دارد. یک کتاب هم از تالیف خود به من هدیه کرد. صاحب مغازه که به ما اسباب فروخت مانند خود مسیو اودیژیه ماسون بود و ملاحظه ما را خیلی کرد.
کد خبر: ۵۷۳۴۹۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۱۹
عصر علیقلیخان و زنش آمده ما را با اتومبیل خودشان تا سنکلو به گردش بردند. جای باصفایی است. بعضی چیزهایش شبیه به ورسایل [ورسای] است. محلی دارد که از آنجا شخص بر تمام پاریس منظر محیطی دارد... باری مراجعت کرده در شانزلیزه شام خوردیم و قدری گردش کرده منزل آمدیم. علیقلیخان ما را فردا شب به شام وعده گرفت.
کد خبر: ۵۷۳۲۶۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۱۸
صبح به مغازه لوور رفتم که خریدهای پریروز را انجام دهم. به مناسبت هفته انگلیسی صبح بسته بود و معلوم شد بعدازظهر باز خواهد شد. ناچار بعدازظهر رفتم و چون کفش که خریده بودم تنگ بود و پایم را خیلی اذیت میکرد کفش دیگر خریدم و مراجعت کردم.
کد خبر: ۵۷۳۱۳۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۱۶
صحبت از قرارداد جدید بود و مسافرت شاه و حرفهایی که در مجلس مبعوثان زده شده و چیزهایی که در روزنامهها نوشته شده و اینکه شاه چه خواهد کرد. در هر حال شاه وارد سوئیس شده یک دسته از همراهانش قبل از خودش آمدهاند که از جمله شهابالدوله است و مجموعا بیست نفرند.
کد خبر: ۵۷۲۴۶۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۱۳
بعد از ناهار... رفتیم بعضی کارهای شخصی را به توسط ممتازالسلطنه [وزیرمختار ایران در فرانسه] و امیرخان انجام دهیم. ممتازالسلطنه نبود. امیرخان را دیدم. تلگرافی به توسط او به طهران کرده و مطالبه پول نمودیم. مزه در این است به ما میگویند بمانید پول میفرستیم و نمیفرستند./ من درباره کار خودم حیرانم از رد و قبول چه کنم. اما در رد جازمترم و گمان نمیکنم بتوانم قبول کنم.
کد خبر: ۵۷۲۳۸۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۱۳
کاغذی از وزارت خارجه فرانسه رسیده بود محتوی تلگرافی که نصرتالدوله [وزیر خارجه جدید] به من کرده تبریک ماموریت گفته و خواهش کرده است که تا نیمه سپتامبر در پاریس منتظر او باشم./ دو نفر از نمایندگان آذربایجان و میرزا علی تاجر اسلامبول اینجا آمدند و از فقره قرارداد انگلیس اظهار تاسف میکردند.
کد خبر: ۵۷۲۲۰۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۱۱
مخارج ما در مهمانخانه دویم تقریبا هزار و صد فرانک شد. با آنکه بعضی از مخارج را هم مشاور تحمل کرد و بنابراین تقریبا چیزی از دو هزار فرانکی که داشتیم نمانده و بعد از این اگر از تهران پولی نرسد باید از جیب خودمان خرج کنیم.
کد خبر: ۵۷۱۹۷۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۱۱
به هاور رفتیم... در شهر گردش کردیم. شهر تجارت است، اما جاهای خوب هم دارد؛ مخصوصا نقاط مرتفعش که ییلاقیت دارد و باصفاست و خوشهوا. جاهایی که بلژیکیها و پادشاهشان منزل داشتند دیدیم. در مرتفعترین نقاط پیاده شده چای خوردیم. بعضی جاها یاد از زرگنده و حوالی سفارت روس و عثمانی کردیم.
کد خبر: ۵۷۱۷۷۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۱۰
شش روز پس از اشغال ایران توسط متفقین؛
میخواهم اطمینان بدهم به آقایان و همه اهل تهران که اینطور دستپاچه و پریشانخاطر نباشند که هیچ مخاطرهای برای تهران و برای مرکز و برای دولت نیست. اگر چیزی میشنوید باور نکنید، و هراس میان مردم نیندازید که این خودش دست و پای ما را میبندد که ما کار نمیتوانیم بکنیم... نان فراوان است، گندم فراوان است... اما اگر بنا باشد هرکس به جای اینکه یک دانه نان محتاج است ده تا نان بخرد اینکه تنگی پیش میآید... البته مردم آسوده باشند... کجا فرار میکنند؟! چرا فرار میکنند؟! بنده اطمینان میدهم که شهر تهران کاملا در امان است، هیچ خطری نیست.
کد خبر: ۵۷۱۷۵۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۰۹
عصر به اتفاق رفقا به دوویل رفته چای خوردیم و برگشتیم. بعد از شام به تئاتر کازینو رفتیم. بازی La Sacrifiee بود. هم خیلی خوب بازی بود، هم خیلی خوب بازی کردند. محظوظ شدیم.
کد خبر: ۵۷۱۶۳۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۰۹
در این موقع که مذاکره با نمایندگان دولتین انگلیس و شوروی نسبت به قضایای اخیر در جریان است دولت لازم میداند مردم را متوجه کند: اولا - متانت و خونسردی را پیوسته رعایت کنند و مطمئن باشند که موجبات آسایش اهالی از هر حیث منظور نظر است و از هیچ اقدام لازم فروگذاری نخواهد شد...
کد خبر: ۵۷۱۵۱۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۰۸
جاده باصفای ویلرویل را گرفته تا آن قصبه رفتیم. ساحل آنجا تند است و مثل تروویل پلاژ ندارد، اما مَد دریا اینجا با حشمتتر است. چون باران میآمد و دیر هم شده بود یک اتوموبیل کرایه کردیم به بیستوپنج فرانک و برگشتیم.
کد خبر: ۵۷۱۵۱۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۰۸
قدری در کوچه باغهای تروویل گردش کردم. خیلی باصفا بود و شبیه به کوچه باغهای شمرانات، به واسطه اینکه روی تپه واقع است؛ الا اینکه از حیث چمن و باغچهبندی و گلکاری و کوچهسازی نسبت به آنجا ندارد.
کد خبر: ۵۷۱۱۴۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۰۶
صبح به منزل جدید نقل مکان کردیم. عصر بعد از چرت گردش به دوویل رفته برای شام به منزل برگشتیم. بعد از شام رفتیم به کازینو برای تماشای رقص و موزیک و قمار کرده بعد از نصف شب مراجعت کردیم.
کد خبر: ۵۷۰۸۶۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۰۵
عصر کاغذی از ممتازالسلطنه [وزیرمختار ایران در فرانسه] رسید. نوشته بود از وزارت خارجه به من تلفون کردند که دولت ایران برای مجمع ملل ذکاءالملک [ محمدعلی فروغی ] و صدیقالسلطنه و کسی دیگر که اسمش خوب معلوم نشد، ولی شبیه به احتشامهمایون بود معین کردهاند. من به فکر رفتم که اگر چنین باشد تکلیف چیست. با وجود این دولت و این کیفیتی که با انگلیس پیش آمده و با این همقطارها که برای من معین کردهاند آیا میتوان قبول کرد؟
کد خبر: ۵۷۰۷۰۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۰۴
بعد از شام رفتیم به کازینو قمار کردن مردم را تماشا کردیم. آتشبازی خوبی هم کردند. محمودخان فاتح را هم پیدا کردیم و گوشه نشسته رقص مردم را تماشا کردیم. مسئله زن و عیاشی در اینجاها یعنی در فرانسه هنگامه غریبی است.
کد خبر: ۵۷۰۲۷۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۰۱