entekhab | وب سایت انتخاب

arrow-right-square Created with Sketch Beta.
برچسب ها - ناصرالدین شاه
اما کره؛ این کره را در اطاق بسیار بزرگی درست کرده‌اند... اصل کره از آهن است که روی او را با مقوا و گچ درست کرده‌اند. تمام شهر‌ها و جزیره‌ها و دریا‌های دنیا را درست کرده‌اند که نمایان است... بنا کردیم به دور کره به گردش و تماشا کردن و می‌خواستیم برویم بالای کره که از آن بالا تماشا کنیم، همین‌طور که دور کره می‌گشتیم دیدم یواش‌یواش دارم بالا می‌روم، یک‌دفعه دیدم رسیدم به کله کره، خیلی تعجب کردم از این‌که به این خوبی این را ساخته‌اند، از روی هندسه که آدم به این راحتی بالا می‌آید... خیلی چیز غریبی درست کرده، بهترین صنعت و تماشا و اکسپوزیسیون فرنگستان و پاریس این کره و تماشای او و وضع ساختن اوست که خیلی چیز تماشایی است و نقل دارد.
کد خبر: ۵۶۶۴۲۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۱۶

حقیقت شهر پاریس به‌خصوص این اکسپوزیسیون [نمایشگاه] تماما سنگ‌ساران است، دین و مذهب و احترام و شأن عیسی و کلیسا، انجیل و تورات همه از میان رفته است و هیچ نیست جز عیش و هرزگی، ... بازی و خوش‌گذرانی و بی‌عاری و تحصیل کردن پول، والسلام.
کد خبر: ۵۶۶۳۱۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۱۵

این عمارت را لویی کاتُرز ساخته است. رفتیم بالا، همان‌طور که نوشته بودم شکستی خورده است و مشغول تعمیر هستند. تمام اطاق‌ها و تالارها را دور تا دور گردش کرده خیلی خسته شدم چراکه به قدر نیم فرسنگ دور تا دور این عمارات و تالار‌هاست. تالار صلح، تالار جنگ، تمام دیده شد. زمین‌های این عمارت تخته است، تازه روغن زده‌اند لیز شده است که آدم زمین می‌خورد. بازوی ملکم‌خان را گرفته بودم و راه می‌رفتم... پرده‌های نقاشی بسیار اعلی، صورت‌های سلاطین قدیم و جنگ‌های ناپلئون و سایر پادشاهان در این تالارها پُر است که هر کدام ده هزار تومان، پنج هزار تومان بیش‌تر قیمت دارد.
کد خبر: ۵۶۶۱۱۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۱۴

عجب راه‌آهنی! در دنیا دیگر این‌طور راه‌آهن نمی‌شود، خیلی کوچک و ظریف لطیف است. رئیس این راه... آمد و معرفی شد. بسیار مرد معقول نجیب درستی بود... واگن‌های کوچک مقبول برای بزرگان و اعیان و پوبلیک [عموم]دارد. لکوموتیو‌های کوچک دارد خیلی راحت است. هر طور بخواهند تند و یواش می‌رود از همه جور راه‌آهنی این بهتر است. برای طهران این‌جور راه‌آهن خوب بود. فورا با بالوا و رئیس این راه حرف زدیم و چهار فرسنگ از این راه با ده واگن خوب برای خودمان و ده واگن برای مردم خریدیم که خود این رئیس، آدم و کمپانی روانه طهران نماید، هر جا بگوییم بکشند و مراجعت نمایند.
کد خبر: ۵۶۵۸۷۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۱۲

از توی گنبد الی زیر برج ایفل تمام صحن اکسپوزیسیون [نمایشگاه] و جایی که ممکن بود که آدم بایستد مردم ایستاده بودند و زمین پیدا نبود. از این صدای مردم و ویولو [زنده باد] شاه گفتن، سعدی کارنو خیلی خفیف بود که اسم او را هیچ نمی‌بردند و کلاهش دستش مانده بود و با من جلو نمی‌آمد. من عقب می‌رفتم او جلو می‌آمد. آن‌طوری که برای من فریاد می‌زدند برای او نمی‌زدند. او هم هی کلاهش را تکان می‌داد و خودشیرینی می‌کرد، باز نمی‌شد، خفیف‌تر می‌شد. چراغ برق بالای برج ایفل را هم که مثل ستاره دنباله‌دار است متصل به ما می‌انداختند و هر وقت او را می‌انداختند به ما مردم بیش‌تر فریاد می‌زدند و صدا می‌کردند.
کد خبر: ۵۶۵۶۴۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۱۲

امشب منزل سعدی کارنو [رئیس‌جمهور فرانسه] در عمارت الیزه به شام و سواره دعوت داریم... رسیدیم به عمارت... رفتیم اطاق ستون برای شام. اطاق عالی بزرگی تمام چهل‌چراغ‌ها الکتریسیته است. شام که تمام شد برخاستیم آمدیم به اطاق‌های دیگر. عمارت خیلی عالی است. سعدی کارنو یک ایوان و گالری برای راه رفتن زمستان به این عمارت علاوه کرده است و این ایوان را به پرده‌های گوبلن زینت داده بودند. چهل‌چراغ‌های برق داشت.
کد خبر: ۵۶۵۳۹۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۱۱

امشب پاستور معروف را که برای آدم سگ هار گرفته معالجه و علاج پیدا کرده است دیدم شرح احوال او را در روزنامه‌جات خوانده بودم، حالا هم او را دیدم و با او خیلی صحبت کردم می‌گفت: معالجه این کار را خوب پیدا کرده‌ام، اما باید آدم سگ هار گرفته را زود بیاورند که معالجه شود، اگر طول بکشد و دیر بیاورند خیلی معالجه‌اش مشکل است. مثلا اگر طهران یکی را سگ هار بگیرد بیاورند این‌جا خیلی معالجه‌اش مشکل است... حقیقت این پاستور خیلی خدمت به انسانیست کرده است.
کد خبر: ۵۶۵۲۸۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۰۹

رسیدیم به شانزه‌لیزه و از آن‌جا رسیدیم به آرک تری‌یونف، بالای آرک تری‌یونف هم جمعیت زیاد برای تماشای ما ایستاده بودند. از آن بالا به کوچکی کلاغ به نظر می‌آمدند. طرفین راه جمعیت زیاد ایستاده بودند و تمام به آواز بلند «شاه زنده باد»، «ایران زنده باد» فریاد می‌کردند. بعضی‌ها هم «جمهور زنده باد» می‌گفتند، ولی کمتر می‌گفتند. اسامی خیابان و راهی که از گار به منزل آمدیم از این قرار است: روترنشه، میدان کُن‌کُرد، خیابان شانزه‌لیزه، خیابان با دِ بولون، خیابان مالاکوف. منزل ما در کوچه کپرنیک است.
کد خبر: ۵۶۵۰۷۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۰۹

ملکه اظهار مهربانی زیاد کرد. بعد دختر ملکه رفت یک سینی دست گرفت آورد پیش ملکه، یک قابی توی سینی بود ملکه برداشت باز کرد، توی آن یک نشان الماس برلیانی بود که وسط آن صورت خود ملکه بود و بسیار خوب و شبیه ساخته بودند. ملکه دو دستی آن نشان را به ما داد و گفت: «برای یادگار به شما می‌دهم.» ... بعد ملکه نشان را گرفت و به دست خودش به گردن ما انداخت...
کد خبر: ۵۶۴۷۷۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۰۷

حمام بسیار گرم خوبی بود. خزانه مزانه ندارد همان شیر دارد و حوض‌های مرمر کوچک که آبش گرم و سرد می‌شود ... رسیدیم به پل کوچک اولی که نزدیک عمارت ماست... این پل را خیلی قدیم ساخته‌اند، شصت سال می‌شود که ساخته‌اند، کهنه شده است. عرضش خیلی از آن پل کمتر است... تکان هم می‌خورد طول این پل پانصد قدم است، با چوب ساخته‌اند و پایه‌هایش چوبی است. آهن کمی کار کرده‌اند. رفتیم تا آخر پل. آن‌جا یک محوطه گردی دارد یک دسته موزیکانچی آن‌جا بود موزیکان می‌زدند.
کد خبر: ۵۶۴۵۹۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۰۶

اهالی این‌جا همه خوش‌لباس و پاکیزه، عمله و گدا در این‌جا کمتر است اغلب نجبا و متمولین و معتبرین هستند، یا از لندن و اطراف آمده‌اند این‌جا برای تفرج... همه جا آذین بسته بودند. به فارسی و انگلیسی خوش‌آمد و خوش باد نوشته بودند در این شهر دو پُل ساخته‌اند... پل دویمی... پل خوبی است... طول این پل یک هزار و یکصد و پانزده پای انگلیسی که قریب چهارصد قدم ما است می‌باشد. عرض آن قریب یکصد قدم می‌شود، اما همه جا عرض آن یکی نیست... بیست‌و‌سه سال است پل را ساخته‌اند.. در اواسط پل پله‌ایست که به آب می‌رسد در حقیقت اسکله کشتی‌های کوچک و بادبانی است...
کد خبر: ۵۶۴۳۵۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۰۵

این کارخانه خیلی بزرگ و اسباب‌های زیاد دارد. یک چاقوی خیلی بلندی برای بُرش رخت‌ها دارد که این چاقو با چرخ بخار حرکت می‌کند... به قدر دویست سیصد آستین سرداری یا بغل دامن سرداری را به قطر یک ذرع روی هم می‌گذارند و شکل بریدن این را با سفیدی روی آن پارچه می‌کشند... خیلی چیز غریبی است، یک‌دفعه دویست آستین بریده یا دویست بغل سرداری بریده و همین‌طور چیزهای دیگر از این چاقو بُرش می‌شود...
کد خبر: ۵۶۴۱۷۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۰۴

مسافتی رفتیم به کارخانه دیگر که کارخانه ابریشم است... و اصل کار این کارخانه این است که لاس [ابریشم پاک‌نکرده]و ابریشم بد خراب را از هرجا هست می‌خرد، از ایران، هند و ژاپون. فیلاطور دارد ابریشم‌های لجن را می‌کشد، مثل جواهر می‌کند، مخمل می‌بافد. صنعت و هنر این کارخانه این است.
کد خبر: ۵۶۴۰۰۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۰۴

راندیم تا رسیدیم به برادفرد... اهالی این‌جا اغلب عمله کارخانه و زن و عیال عملجات هستند و مثل وحشی می‌مانند، حتی معتبرین آن‌ها در هنگامه و داد و فریاد بودند و به طوری تعجب می‌کردند و به ما نگاه می‌کردند که می‌خواستند ده چشم دیگر قرض کنند و به ما نگاه کنند... این مردم زیر باران همین‌طور ایستاده بودند... تا صبح جمعیت بود. از ایرانی‌ها هرکس بیرون می‌رفت یا از فرنگی‌ها هرکس یک لباس رسمی داشت می‌گذشت، مردم... فریاد می‌زدند. حقیقتا هیچ‌جا فریادچی تماشاچی مثل این‌جا ندیدیم.
کد خبر: ۵۶۳۸۵۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۰۳

به شهر ادیم‌بورغ [ادینبورگ] که پایتخت اسکاتلند است رسیدیم. جمعیت این شهر گفتند دویست و پنجاه هزار نفر است. جمعیت زیادی از زن و مرد و بچه و غیره سر راه و مرتبه‌های [طبقات] عمارات ایستاده و نشسته بودند. معرکه بود. شهر در پست و بلندی و توی دره تپه واقع شده است. یک کوهی در میان شهر هست که دیوار و قلعه و ارک قدیم این شهر بوده است و حالا سربازخانه است. در زیر او شلیک توپ می‌کردند...
کد خبر: ۵۶۳۷۰۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۰۲

دوندی [داندی] شهر معتبر بسیار خوبی است. در کنار دریا واقع است و زبانه از دریا داخل زمین شده که خیلی ممتد و عریض است و شهر را دو قسمت کرده... در روی این زبانه دریا... پُلی کشیده‌اند که راه‌آهن از روی آن می‌گذرد. از پل‌های عجیب است... قریب یک ربع ساعت با راه‌آهن در روی پل می‌رفتیم. همین‌قدر بس است که بنویسیم پلی روی دریا کشیده‌اند و راه‌آهن به آن عظمت و تندی از روی آن می‌گذرد دیگر معین است استحکام و وضع بنیان و مهندس آن چه باید باشد!
کد خبر: ۵۶۳۴۷۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۰۱

رسیدیم به برمار، جای قشنگ خوبی است خانه‌های ظریف پاکیزه دارد. جمعیت آن زیاد نیست؛ قریب هزار نفر در آن‌جا دیدیم به قاعده این‌ها زمستان این‌جا نخواهند [بود]. زن‌ها و مردهای خوش‌لباس در این‌جا هستند که معلوم است ییلاق آمده‌اند، می‌آیند می‌روند، دسته دسته ییلاق می‌آیند. عدد اهالی خود این‌جا که مقیم هستند جزئی است. یک رودخانه در آن‌جا دیدیم، آب کمی دارد، سنگ‌های بزرگ که آب می‌خورد به آن‌ها، صدا و کف می‌کند، بی‌صفا نیست. زن‌ها و دخترهای خوشگل در این‌جا دیدیم، گذشتیم.
کد خبر: ۵۶۳۲۴۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۳۱

رقص اِکسی [اسکاتلندی] مثل رقص دهاتی‌های ما است؛ یک دست به کمر می‌گذارند با یک دست بشکن می‌زنند. قِر می‌دهند. ور می‌جهند. پا‌ها را حرکت می‌دهند، به زمین می‌زنند. پسر ولیعهد، خود مکنزی پیرمرد دل‌زنده قر می‌دادند، می‌رقصیدند. ما می‌خندیدیم. بعد دور دیگر رقصیدند. زن‌های دیگر، مرد‌های دیگر از هم می‌گذشتند. هر نره‌خر دست زنی را گرفته بود.
کد خبر: ۵۶۲۷۶۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۲۸

جمعیت این شهر یک کرور است که صدهزار آن‌ها ایرلندی و در این‌جا از قدیم آمده‌اند و کارگر و عمله هستند، جمعیت زیاد از مرد و زن اطراف جاده ایستاده بودند. شهر عالی خوبی است، به عینه مثل منچستر، لیورپول، مثل بعضی کوچه‌های لندن، وضع شهرهای فرنگستان مثل یکدیگر است، فرقی ندارد... فرقی که این شهر دارد این است که پست و بلند و دره تپه است و الا همان عمارات عالیه دیده می‌شود، اسم حاکم شهر این است [جای اسم حاکم خالی است].
کد خبر: ۵۶۲۴۷۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۲۷

وارد دم قصر شدیم، این قصر از دور که به نظر ما رسید یک قصر سنگی است که بعضی میل‌های مخروطی در اطرافش دارد و سیاه‌رنگ است و در یک پارکی واقع است که درخت‌های بزرگ تک‌تک و گل‌کاری مختصری دارد و زمین‌ها سبز و خرم است... این قصر را سی سال است ساخته‌اند، به وضع همان وقت است. دخلی به وضع جدید و بنایی‌های حالا ندارد. اطاق‌های بزرگ با بعضی ستون‌ها و آرایش بنایی ندارد، اطاق‌های کوچک دارد. سه‌ مرتبه [طبقه] است.
کد خبر: ۵۶۲۳۱۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۲۶

entekhab | وب سایت انتخاب

پربازدید ها
آخرین اخبار پربحث ترین